روی درختی که به تازگی قطع شده بود نشسته بودم و به صدای ویالون زدن او گوش میدادم. صدای ویالون گوشهایم را نوازش میکرد و مرا به دنیایی دور از این دنیا میکشاند. صدا هر دقیقه ضعیف و ضعیف تر میشد تا اینکه دیگر صدایی به گوشم نرسید. نگاهی به اطرافم کردم چیزی جز درختان بلند به چشمم نمیآمد. هوا تاریک و صدای "زوزه"ی گرگ بلند و بلند تر میشد. دلم میخواست همچنان در آنجا بشینم و دوباره به صدای ویالون زدن او گوش کنم. صدای "زوزه"ی گرگ مرا از تخیلاتم بیرون میکشید. صدای له شدن برگهای پاییزی، ساییده شدن دندانها، به هم خوردن ناخنهای بلند، خرناسهایی که ترس به جانم میانداختن. به آسمان نگاهی کردم. کلاغهای سیاه که در آسمان به صورت نقطههای سیاه دیده میشدند. زیبا اما دردناک بود. گرمای نفسش و خرناسهایش را به راحتی کنار گوشم حس میکردم. تکهای از لباس دخترانه به رنگ سفید با گلهای صورتی داخلش، لای دندانهای تیزش بود و آن دندانهای سفید با خون قرمز رنگی شده بودند. لحظهای به او فکر کردم، و نگرانی تمام وجودم را فرا گرفت. با اینکه حتی او را ندیدهام اما برایم آشناس. نزدیکم شد، دو پنجهی بزرگش را روی سینهام گذاشت، اما این دفعه ترسی نداشتم و فقط نگران کسی بودم که ویالون میزد. سرش را نزدیک شانهام کرد، دندان های تیزش را فرو کرد در گردنم، اما چرا دردی حس نمیکردم.. هنوز نگران او بودم، خون از گردنم سرا زیر شد و تنها چیزی که یادم مانده است. صدای گوش نوازش ویالون اوست.
خیلی خوب بود🙂🤩
فقط ی سوال. اینا رو کاغذ مینویسی بعد میای اینجا میزنی. یا کلا اینجا شروع میکنی.بعد هرچی ب ذهنت رسید؟
فقط برا کنجکاوی بودا. اگه نمیخوای جواب نده.
:))))))))))
داش...گرگه ویالونیست رو خورده بود نه؟؟؟
بسی بیوتی ❤🌌
•-•♡
عالی بود مهشر
تنکص♡
داستان تک پارتی بعدی رو چی بنویسم؟
نظری داری؟
چه ژانری دوست داری؟
مثلا غمگین باشه
غمگین قشنگه اوکی مینویسم
ممنون
♡
خلی خوب بوددددسحشپشحصوصجضث
بچهامنتوتستاخرمبه
کمکتوننیازدارممیشهبیاین
لطفااا😭💔🤏
یهکمکیامشب.قرارهبرمعروسی...
واو فدات♡
داستان تک پارتی بعدی رو چی بنویسم؟
نظری داری؟